الف دزفول

الف دزفول
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

شاهکار مهندسی!

مراقب باشید روی شهدا پا نگذارید!

مزار شهدا در راه پله ی یادمان شهدای گمنام قرار دارد!

 

 تعدادی از همراهان الف دزفول طی پیام هایی خواستار دانستن این واقعیت هستند که آیا واقعاً مزار شهدای گمنام یادمان دزفول در راه پله ی سازه ی جدید  قرار گرفته است؟

در پاسخ باید به عرض برسانم که متأسفانه این موضوع علی رغم تکذیب مدیر مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول ، کاملاً صحت دارد.

ای کاش ایشان به جای اینکه دلسوزان فرهنگی و منتقدان این حوزه را دشمن خود بدانند و تذکرات آنان را بلافاصله تکذیب کنند، یک بار هم کارشناسی شده رفتار کرده و دست دوستی و همدلی با آنان داده و از پیشنهادات و انتقادات آنان استقبال می کردند.

 در ادامه توجه شما را به تصاویر این حقیقتِ تلخ ( در راه پله قرار گرفتن مزار شهدا ) جلب می کنم.

 «الف دزفول» در مورخ 13 /5/ 96 یعنی حدود شش ماه قبل از افتتاح نمایشی یادمان، این موضوع را به صورت زیر مطرح کرد:

« ظاهرِ امر بر این است که نقشه ی یادمان بدون در نظر گرفتن محل دقیق دفن شهدا طراحی شده است و مزار شهدا، در در مرکزیت سازه ی یادمان قرار نمی گیرد. شواهد نشان می دهد که مزار دو تن از شهدا، اصلا ًخارج از محوطه  یادمان و طبق  مقایسه با تصویر طرح نهایی یادمان ، تقریباً در راه پله های ورودی و مزار چهار شهید دیگر نیز جنب ستون های یادمان قرار گرفته است.»

 پس از انتشار این موضوع ، مدیر مرکز فرهنگی دفاع مقدس طی مصاحبه ای که در سایت رهیاب نیوز مورخ 96/6/19 منتشر شد، این موضوع را تکذیب کرده و به شرح زیر موضوع را «صرفاً جوسازی»  اعلام کرد:

«سرهنگ بهزادجولایی مدیر مرکز فرهنگی دفاع مقدس شهرستان دزفول، نقص موجود در یادمان جدید را تکذیب و اظهار داشت: درخصوص یادمان شهدا باید از شهرداری مطالبه گری کنید. تمام طرح به شهرداری واگذار و درحال اجراست. در محل راه پله قرار گرفتن شهدای گمنام را تکذیب می‌کنم. هنوز طرح اجرا نشده و هیچ کدام از شهدای گمنام در راه پله قرار نمی‌گیرد و در این خصوص صرفا جوسازی شده است.»

حال واقعاً حقیقت ماجرا چیست؟  به تصاویر زیر که مقایسه محل قرارگیری مزار شهدا، قبل و بعد از ساخت یادمان است توجه کنید:

 

دو شهید مدفون در ضلع جنوب غربی یادمان در راه پله قرار دارند

 

دو شهید مدفون در ضلع شمال غربی یادمان در راه پله قرار دارند

 

دو شهید مدفون در ضلع جنوب شرقی یادمان، کنار ستون و درمرز راه پله قرار دارند

 

آیا روشن تر از این تصاویر هم وجود دارد؟ آیا باز فرافکنی و جوسازی است ؟

یادمانِ قبل تخریب شد و پس از هزینه 300 میلیون تومان بیت المال، یادمانی در حال ساخت است که علاوه بر اینکه تمامی نقص های یادمان قبل را دارد، دو عیب عمده دیگر به آن اضافه شده است. یکی اینکه سقف ندارد و دیگر اینکه مزار 4 شهید آن در راه پله قرار گرفته است و مجدداً باید سنگ مزار شهدا  به صورت فانتزی و تزئینی در وسط یادمان قرار گیرد! نه روی محل دقیق دفن شهدا! و با پانهادن مردم به روی محل دفن این عزیزان، ناخواسته به آنان بی حرمتی شود!

مدیر محترم مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول چه پاسخی برای این حقایق مطرح شده دارد؟

آیا باز هم قصد تکذیب این اسناد را دارد ؟ آیا این تصاویر واضح و روشن هم جوسازی است؟

آیا بهتر نیست ایشان به جای تکذیب مکرر عیب های اساسی موجود در یادمان ( علی رغم علم به وجود آن) ، از مردم و دلسوزان فرهنگی شهر بابت این اشتباه در ساخت یادمان عذرخواهی کند؟ اشتباهی که متاسفانه هیچ راه جبرانی  هم ندارد!!

قضاوت را به مردم واگذار می کنم!

و از مردم بزرگوار می خواهم مراقب باشند هنگام ورود به یادمان روی محل واقعی مزار این شهدای عزیز پا نگذارند!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۳۲
علی موجودی

بیت المال و دیگر هیچ!

نقدی کوتاه بر افتتاح نمایشی یادمان شهدای گمنام دزفول و شروع مجدد ساخت و ساز بلافاصله پس از افتتاح

 

1- خواهر «حسین ناجی» در بسیج خواهران سپاه مشغول فعالیت است. وقتی حسین با ماشین سپاه قصد دارد خواهرش را برساند به محل بسیج، خواهرش سر صحبت را باز می کند تا درباره ی ازدواج، نظر حسین را بداند تا برایش آستینی بالا بزنند. حسین می گوید: «دوست ندارم در ماشینی که متعلق به بیت المال است، حتی حرف شخصی بزنم!» ( شهید حسین ناجی – شهادت عملیات فتح المبین -1361)

 

2- «عبدالحمید صالح نژاد» خواهر و همسر باردارش را می بیند که از بازار قصد بازگشت به خانه دارند. خواهرش می گوید: « همسرت با این وضعیت خسته شده! ما رو برسون خونه!» عبدالحمید می گوید: این ماشین بیت المال است! حق استفاده ی شخصی ندارم! ( شهید عبدالحمید صالح نژاد- شهادت عملیات والفجر 8- 1364)

 

3- یک جعبه کیک تاریخ مصرف گذشته در انباری دانشگاه پیدا شده است. بچه ها به شوخی هر کدام یک کیک بر می دارند و می گویند:«بخوریم ببینیم فاسد شده اند یا نه؟!» سید مجتبی ابوالقاسمی می گوید: «من لب نمی زنم! فاسد هم که شده باشند، از اموال بیت المال هستند!» ( شهید سیدمجتبی ابوالقاسمی- شهادت سوریه -1394)

 

4- یادمان شهدای گمنام هنوز تکمیل نیست! اما باید افتتاح  انجام شود تا کم کاری ها به چشم مدیران کشوری نیاید!  داربست ها با هزینه ی بیت المال باز می شود!  با هزینه ی بیت المال محوطه تمیز می شود به گونه ای که انگار نه انگار محوطه ی کارگاهی است. با هزینه ی بیت المال، تمام آن محدوده با موکت فرش می شود. سنگ مزارها به صورت نمایشی روی موکت قرار می گیرد. با هزینه بیت المال دسته دسته گل خریداری می شود.

افتتاح انجام و فیلم تمام می شود. سنگ مزارها برداشته می شود. موکت ها جمع می شود . داربست ها دوباره  با هزینه ی بیت المال نصب می شود و کار ساخت و ساز ادامه می یابد. ( دزفول – دهه فجر -1396)

 و قرار است 300 میلیون تومان بیت المال هزینه شود برای ساخت یادمانی که مزار 4 شهیدش در یک شاهکار مهندسی درراه پله های یادمان قرار گرفته اند، یادمانی بدون سقف در گرما و سرمای خوزستان که طراحش هم از  بیت المال مزد طراحی اش را گرفته است!

 در شهرمان چقدر زیبا راه شهدا دنبال می شود!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۴۹
علی موجودی

قاب رسانه ی ملی جای زینب واره هاست نه سلبریتی ها!

 

در تلفیق ایام فاطمیه و ایام پیروزی انقلاب که باید زمین و زمان از فاطمه بگوید و از فاطمی زیستن و از مادرانی که جلوه ای از فاطمه در وجود خویش دارند، در ایامی که در و دیوار این مرز و بوم باید از شیربچه های خمینی کبیر یاد کند، همانان که خون سرخشان ، سربلندی و سرسبزی برای این سرزمین به همراه آورده است، قاب رسانه ی ملی هنوز  دارد سلبریتی هایی را به تصویر می کشد که بجای «زیبایی اندیشه» ، «زیبایی اندام» را ترویج و تلقین می کنند؛ آنانکه زیباترین مراسم زندگی شان جشن تولد سگ هایشان است  و محبت را بجای نثار کردن به عزیزترین های زندگی، پیش پای سگ ها می ریزند. نمی دانم رسانه ی ملی چه اصراری دارد تا از آدم هایی برای جوانان الگو بسازد که هیچ تقارنی بین آنان و موازین اسلامی نیست! چه در ظاهرشان ، چه در اندیشه هایشان و چه در سبک زیستنشان!

می خواستم به رئیس رسانه ی ملی بگویم، هزاران طرح دشمن نمی تواند به پای شتاب و سرعت شما در حذف و نابودی الگوهای اسلامی برسد.

قاب رسانه ی ملی ، جای این آدم ها نیست و نه در فاطمیه که در سرتاسر ایام، باید علی گونه ها و زینب واره را به مردم بشناسانید! خدا رحمت شهید سید هبت الله فرج الهی را که می فرمود:«نظر کردن در زندگی شهید، شهید ساز است» و بر این اساس مگر می شود نگاه در زندگی این  «علی گونه» ها و «زینب واره» ها، انسان ساز نباشد!

من مادری را می شناسم که عبدالمجیدش سال 1360 در جبهه شوش آسمانی شد، اما شاکر بود. محمدرضایش سال 1363 در عملیات بدر، رفت که رفت و خبری نشد از او که نشد و باز شاکر بود.  عبدالحمیدش سال 64 در والفجر 8 رفت پیش دو برادر و او باز هم شاکر بود. همدم سختی هایش، همسرش،حاج نبی، داغ سه فرزند در دل، سال 71 مهمان بچه ها شد و او باز هم شکر کرد. سال 74 بیمارستان بستری بود که استخوان و پلاک محمدرضایش برگشت.  بدون اینکه خبرش کنند، قنداقه وار دادند دست خاک و وقتی او قصه ی بازگشت محمدرضایش را شنید، باز هم شکر کرد  و لابلای این سال ها دو دخترش را نیز از دست داد و هنوز که هنوز است با زخم شش داغ استوار ایستاده است و شاکر. مادر شهیدان صالح نژاد را می گویم! این مادر باید مشهور شود! باید پرده ی گمنامی این مادر را کنار زد تا عطر زینب را در عالم تکثیر کند.

 

مادرشهیدان عبدالحمید، عبدالمجید و محمدرضا صالح نژاد

من مادری را می شناسم فروردین ماه سال  61 خبر پرواز «حسین»ش را به او دادند، خم شد، اما خم به ابرو نیاورد. چهل روز بعد پیکر «علی دوستانی» برادرش را از بیت المقدس برایش آوردند و او باز هم مردانه ایستاد و هنوز سال 1361 به پایان نرسیده بود که دامادش«محمد روغن چراغی» در وسعت والفجر مقدماتی چنان جاویدان شد که پیکری هم از او به شهر برنگشت و او باز هم گفت: فدای سر امام و بجای اینکه مانع جبهه رفتن فرزندان دیگرش شود، دکمه های پیراهن فرزندان دیگرش را هم بست و راهی شان کرد. والفجر 8 پایان یافت و سوغات والفجر 8 برای او بیش از دیگران بود. دومین پسرش «امیر» و دومین برادرش «محمود» و اکنون با سوز 5 داغ ، شاکر است و تسلیم و راضی به رضایتی که خواست پروردگارش است. مادر شهیدان حسین و عبدالامیر ناجی را می گویم! باید حریم گمنامی این مادر را شکست و صبوری اش را پیش چشم مردم به نمایش گذاشت.

مادرشهیدان حسین و عبدالامیر ناجی دزفولی

و از این مادرها در سرتاسر سرزمین مان فراوان داریم.  اینان هستند که می توانند حال و هوای خدایی زیستن را در عالم تکثیر کنند، نه آنان که جز اشرافی گری و زندگی های بی هدف و پوچ، پیامی برای مردم ندارند.

مراقب باشید! قاب رسانه ی ملی جای زینب واره هاست، نه سلبریتی ها!  و روزی باید پاسخگوی خون شهدایی باشید که قاب این رسانه را به دست شما سپردند. قرار نبود با خون بچه های این مملکت و داغی که تا ابد بر دل پدرها و مادرهایشان ماند، آدم هایی مشهور شوند که بویی از اسلام و انقلاب و آموزه هایش نبرده اند. قرار نبود شهدا جاده صاف کن عیش و نوش برخی ها باشند. قرار چیز دیگری بود. یادتان نرود چرا که اگر یادتان رفت، روزی باید پاسخگو باشید که نه میز و نه قدرت و نه رابطه به کارتان  نمی آید.

چه زیبا شهید حسین بیدخ فرمود: «برادر ، میروم تا تو بیائی ، این راه اگر بی یاور بماند زندگی را از من دزدیده ای .» این روزها دزدان زندگی حسین چقدر زیاد شده اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۴۸
علی موجودی

بالانویس:

به دلایلی با خودم عهد کرده بودم پیگیری مسئله ی یادمان شهدای گمنام دزفول را بی خیال شوم. اما این نمایشی که آقایان با شهدا به راه انداختند تا بی تدبیری هایشان را بپوشانند، سکوت قلمم را شکست.

 

 شهدا  فیلم تبلیغاتی شما نیستند!

به بهانه ی نمایشی که در افتتاح یادمان نیمه ساخته ی شهدای گمنام دزفول به راه افتاد

 

با یک حساب سرانگشتی 18 سال از روزی که کلنگ احداث مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول خورده است می گذرد. شهرهایی که صدای یک تیر هم نشنیدند صاحب موزه های دفاع مقدسی بی نظیر شده اند به طوری که در طول هشت سال جنگ انگار آنان مورد هجوم و موشک باران عراق بوده اند، اما  موزه ی دزفول  تا کنون بیش از چند بار!!! فاز اول آن!!! به دست با کرامت مسئولین متعددی افتتاح شده است و در بیلان کاری مسئولین مختلفی، افتتاح این مرکز وجود دارد.

اما حرف من این مرکز نیست. چون تکلیف آن، سال هاست برای مردم مشخص است و دیگر کسی امید به افتتاح واقعی آن ندارد و همه خوب می دانند از این مرکز آبی برای شهر گرم نمی شود و هر بار بخشی از آن تخریب و دوباره ساخته می شود و به عمد یا غیر عمد، دوباره نقشه عوض می شود و روز از نو و روزی از نو!

حرف من موزه نیست!

حرف من شهدای گمنام هستند. هشت شهید گمنامی که در سال 1381  در محوطه ی این مرکز دفن شده و هنوز که هنوز است بعد از گذشت 15 سال، سر و سامان نگرفته اند.

در 12 بهمن ماه سال گذشته، در نهایت بی حرمتی و با بیل مکانیکی یادمان این عزیزان به بهانه ی بازسازی و رفع عیوب تخریب شد و مسئولین برای افتتاح یادمان جدید وعده ی 4 خرداد 96 را دادند.

وعده ای که مشخص بود سر خرمن است و تحقق نخواهد یافت!  4 خرداد فرا رسید و هنوز پی ریزی یادمان جدید هم انجام نگرفته بود. چرخ زمان چرخید و سرپرست شهرداری وعده ی پایان مهرماه را برای افتتاح یادمان داد که در پایان مهر ماه هم بجز چند ستون سیمانی ، چیزی از یادمان مشخص نبود.

وعده ی بعدی آقایان دهه ی فجر بود. اینکه یادمان به همراه افتتاح نمایشی و چندین باره ی فاز اول مرکز فرهنگی دفاع مقدس، تکمیل خواهد شد.

دهه ی فجر فرا رسید و در اتفاقی تعجب برانگیز در بنرهای تبلیغاتی افتتاح مرکز فرهنگی دفاع مقدس، بجای تصویر واقعی یادمان شهدا،  از تصویر ماکت یادمان استفاده شد.

بنر تبلیغاتی افتتاحیه  در سطح شهر که بجای تصویر واقعی یادمان از تصویر ماکت آن استفاده شده است

حال می خواهم از مدیر محترم مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول که نقدها و دلسوزی های  فعالان فرهنگی شهر را در مصاحبه هایشان عمدتاً جوسازی، سیاه نمایی  و فرافکنی عنوان می کند این پرسش را داشته باشم که چرا از تصویر واقعی یادمان استفاده نکردید؟ یادمانی که پس از یکسال هنوز تکمیل نیست! مگر چندین بار وعده ی تکمیل آن را ندادید؟

حال که به عهدتان وفا نکردید، چرا تصویر ماکت یادمان را در بنرهای تبلیغاتی افتتاحیه قرار دادید؟ آیا این کار پوشاندن حقیقت و اطلاعات غلط دادن به مردم نیست؟ این کار سرپوش گذاشتن بر روی بی تدبیری های موجود نیست؟ شما که برای برچسب زدن به فعالان فرهنگی و دلسوزان شهدا استادید!  لطفا برای این عمل خودتان هم یک واژه ی در خور شأن پیدا کنید!من که واژه ای محترمانه برای این کارتان پیدا نمی کنم.

 آیا هنگام افتتاح نمایشی یادمان، موکت پهن کردن و سنگ مزارها را قرار دادن و گلباران کردن و تکمیل جلوه دادن یادمان شهدا پیش چشم مسئولین و دوربین های تلویزیونی و عکاسان رسانه ها، فیلم بازی کردن و کتمان حقیقت تلخ موجود نیست؟ برای این کارتان از چه واژه  و اصطلاحی باید استفاده کرد؟

خب لااقل ظاهر را حفظ می کردید و چند روز آن دکوراسیون مصنوعی و نمایشی را نگه می داشتید. نه اینکه بلافاصله پس از افتتاح موکت ها جمع شود، سنگ مزارها برداشته شود و باز هم همان شود که بود!

آیا باز هم این حرف هایمان سیاه نمایی و فرافکنی است؟ جو سازی است؟ خدا را شکر که تصاویرش موجود است.

 آقایان مسئول! بی اعتقادترین و بی خیال ترین آدم ها هم حرمت شهید و شهادت حالی شان می شود. آنان که با دین و دیانت و مذهب هم کاری ندارند، در مقابل شهدا زانوی ادب می زنند و دست بر سینه دارند. آنان هم خونشان به جوش می آید اگر ببینند کسانی شهدا را بازیچه ی اهداف تبلیغاتی و بیلان کاری شان قرار داده اند.

کاش حداقل با شهدا این فیلم تبلیغاتی را بازی نمی کردید!

 خداوندا! به ما غیرتی عطا کن که برای حفظ پست و مقام و صندلی مان، پا روی خون شهدا نگذاریم و استخوان های پوسیده ی فرزندان گمنام خمینی کبیر را دستمایه و بازیچه ی اهداف دنیاییمان نکنیم. شهدایی را که حتی نخواستند نامشان فاش شود و مادرانشان هنوز برای بازگشت شان چشم به در دارند!

خدایا! به ما غیرتی عطا کن که بی نام و نشانی این شهدا را ابزار نام و نشان خود نکنیم و به نام شهدا نان نخوریم!

خدایا! به ما شجاعتی عطا کن که حق را بگوییم و حقیقت را کتمان نکنیم برای اینکه دو روز بیشتر بر مسندی پوسیده تکیه زنیم.

 آمین

الف دزفول این اقدام وقیح را که شأن و منزلت والای شهدای گمنام را به بازی گرفته است محکوم کرده و از تمامی مسئولین می خواهد که به فرموده ی شهید محمود نژاد «میراث دار شهدا باشند نه میراث خوارشهدا!»

 

پانویس:

گمان نکنم غربت این شهدای گمنام، اهمیت خاصی داشته باشد که برخی رسانه ها بخواهند این اقدام وقیح را پوشش داده و محکوم  کنند. به گمانم تصادف ، خودکشی ، آتش سوزی ، ازدواج و طلاق سلبریتی ها  و بیماری سگ یک بازیگر، بازدید و کلیک خوری بالاتری داشته باشد. حقیقتاً که باید از برخی رسانه ها پرسید: «نان به نرخ روز دانه ای چند؟»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۳۲
علی موجودی

 

افتتاح نمایشی

به بهانه ی افتتاح نمایشی یادمان نیمه کاره ی شهدای گمنام دزفول پس از 15 سال

 

 وقتی می گوییم  افتتاح ها نمایشی است، به برخی ها بدجوری بر می خورد!

یک نگاه بیندازید! در افتتاح امروز یادمان شهدای گمنام دزفول،حتی  موکت ها وسنگ مزار شهدا هم جزء فیلم بود و بعدازمراسم جمع آوری شد!!

خب نتوانسته اید بعد از سه چهار بار وعده یادمان را آماده کنید، افتتاح نکنید!

دیگر این فیلم بازی کردن ها چیست؟!!!

و گویا تر از این تصاویر مگر حرفی هم هست ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۳۱
علی موجودی

این نامه را به رئیس جمهور نشان دهید!!

نامه ی کم نظیر «علیرضا موجودی» کودک ده ساله ی دزفولی به معلمش

 

پیامبر اکرم(ص) فرمودند :«إنَّ لِقَتْلِ الحسینِ حَرارَةً فی قلوبِ المومنینَ لا تَبْرُدُ أبداً؛ همانا به خاطر کشته شدن حسین (ع) حرارتی در دل های مومنین است که هرگز سرد نمی شود»

همین شد که روزگاری با اینکه قبر شریف امام حسین (ع) را ویران نموده و خانه های اطراف را ویران کردند و آن محل را شخم زده و زراعت کردند و زائران  را از زیارتبازداشته  و به زندان انداخته و شکنجه دادند و کار به قطع دست زائران حسین(ع) رسید، اما همان شد که پیامبر گفت و این حرارت روز به روز بیشتر شد تا جایی که پس از 1400 سال،  جهان  بالاترین جلوه ی این حرارت را در اجتماع میلیونی اربعین  به زیارت نشسته است.

 

روزگاری هم حضرت امام(ره) فرمودند : «خون شهیدان ما،امتداد خون پاک شهیدان کربلاست.»  به این معنا که اگر خون شهدای کربلا شورآفرین و حرارت بخش قلب هاست، خون شهدای ما هم از همان نوع است.

پس خوب است بسیاری از آقایان بدانند خیلی کوچک تر از آن هستند که با حذف درس «شهید حسین فهمیده» از کتب درسی، کودکان را از واژه و فرهنگ شهادت دور کنند.  آقایان بدانند خیلی حقیر تر از آن هستند که با حذف بیت «در هر کجایت خون شهیدان    پیوسته جاری است ای خاک ایران » در کتاب فارسی دبستان، بچه ها را از این مسیر جدا کنند.

رهبر عزیزمان چند ماه پیش فرمودند: «انگیزه‌هایی وجود دارد برای‌اینکه یاد شهدا به فراموشی سپرده بشود؛ انگیزه‌های بسیار شدیدی وجود دارد که اینها را به فراموشی بسپارند؛ چیزهای دیگری را مطرح کنند و جلوه‌های کاذب و عظمتهای دروغین را مطرح کنند تا عظمتهای واقعی از یادها برود.»

آقایان عزیز! این انگیزه های شما در ایجاد جلوه های کاذب و حذف شهدا، هر چند خیانتی بزرگ است ، اما یقین بدانید که بی اثر خواهد بود، چرا که به قول شهید سیدهبت الله فرج الهی « نظر کردن در زندگی شهید، شهید ساز است»

شما حسین فهمیده را حذف کردید تا کسی نگاهش به شهید نیفتد و شهیدسازی اتفاق نیفتد و خداوند «محسن حججی » را نه در پیش چشم کودکان دبستانی که در پیش چشم عالمیان عَلَم کرد تا این کارخانه ی شهید سازی در عالم ، با سرعت بیشتری شهید بسازد  و به قول حضرت آقا « شهید حججیِ عزیز در دنیایی که روزنه‌های اغواگر صوتی و تصویری فراوانی وجود دارد، چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد»

شما حقیرتر از آن هستید که بتوانید سرخی خون شهید را پاک کنید چرا که به قول حضرت آقا «زمان، همه چیز را کهنه مى‌کند؛ مگر خون شهید را و یاد شهیدان و خون شهیدان، روزبه‌روز اثرش برجسته‌تر شده است.»

این روزها هم که بخشنامه کرده اید برای مدارس ابتدایی که  «عیادت از جانبازان و حضور در گلزار شهدا ممنوع است»


سند بخشنامه آموزش و پرورش در ممنوعیت ملاقات جانبازان و بازدید از گلزار شهدا برای دانش آموزان دبستانی


باز هم بدانید که این نیرنگ بی اثر خواهد بود. زمان راه خودش را می رود و خون شهید اثری را که باید بگذارد، می گذارد. فقط این شما خواهید بود که خوار و خفیف و شکست خورده ، باید شهیدپروری را در این کشور مشاهده کنید، همانگونه که بچه های دهه هفتادی در سوریه شگفتی آفریدند و تابوت های سه رنگشان بر شانه های شهر، شهید سازی کرده و می کند.

 

همه ی این ها را گفتم تا برسم به یک نامه. نامه ای از علیرضا، یک بچه دبستانی در یکی از همین دبستان های دولتی پایین شهر دزفول که برای معلمش نوشته است. این نامه را منتشر می کنم تا بدانید اگر گلزارهای شهدا را هم با خاک یکسان کنید و بجایش برج بسازید ، خون شهید از راهی که خدا می خواهد اثرش را بر جان و دل همه می گذارد. حتی بر جان و دل بچه دبستانی ها!

در این نامه «علیرضا موجودی» دانش آموز کلاس چهارم دبستان ، در نامه ای جهت تقدیر از معلمش، می نویسد: « ما هزاران معلم شهید داشتیم، باز هم برای شما دعای خیر و مقام بلند پایه ی شهادت را آرزو می کنم.» نامه ای که آقای عباسی، معلم علیرضا را هم شگفت زده می کند!

«علیرضا» مُشتی است نمونه ی خروار، از همان نسلی است که شما نخواستید حسین فهمیده را بشناسد، اما در دیدگاه اعتقادی اش، شهادت بالاترین مقام است. پس بدانید که تمام زحماتتان برای محو شهدا، به باد رفت و کشور پر است از علیرضاهایی که محسن حججی های آینده خواهند بود.

از شما همراهان عزیز  الف دزفول می خواهم تا این نامه را بخوانید و در کشور نشر دهید تا همه، خصوصاً مسئولینی که در خیانت حذف فرهنگ شهید و شهادت نقش اول را بازی می کنند، بدانند، آدم ها بسیار حقیرتر از آن هستند که بخواهند اثر خون شهید را از بین ببرند. کودکان ما، عشق به اهل بیت(ع) و عشق به شهدا و عشق به شهادت را در رگ و خون خود دارند. نه خون شهدا محو می شود و نه راهشان بدون رهرو باقی می ماند.


آقایان مسئولین مربوطه! این نامه ی یک بچه ی ده ساله است که خواستید شهید و شهادت را نشناسد. این نامه را بخوانید و تا می توانید از حرص دندان بر هم بسایید.  دهه شصتی ها و دهه هفتادی ها که در سوریه به شما ثابت کردند که به قول حضرت امام « راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود» و این هم از دهه هشتادی ها!  

آفرین بر علیرضا و آفرین بر علیرضاهایی که سربازهای جوان امام زمان(عج) خواهند شد. ان شاءالله!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۰۵
علی موجودی

بالانویس1:

شهدا رفتند تا مظلومی از بی عدالتی کنجی از این کشور آه نکشد. اگر شهدا هم بودند ، از مظلوم و مظلومیت دفاع می کردند. من، این سطرها را در دفاع از مظلومیت هم استانی هایم نوشته ام. از من همین ساخته بود!  امید که مسئولین ببینند و بیاندیشند و از مظلومیت این خاک شریف و مقدس دفاع کنند.

 

بالانویس2:

درد و مظلومیت و بی عدالتی که بیشتر باشد، متن هم طولانی تر است. بخوانید و  به دست مسئولین برسانید.  

 

آقای معاون! آهِ مظلومیت خوزستان،خرمن آخرتِ مسئولین رابه آتش نکشد!

 

 

آقای معاون سلام

بی مقدمه می روم سر اصل مطلب تا وقت شریفتان گرفته نشود.

این روزها حال و هوای دردناک خوزستان نه دیدنی است و نه شنیدنی! باید کسی در این وضعیت فاجعه بار باشد و سرگرم کار و زندگی تا به درد و مظلومیت این مردم واقف شود. این روزها یاد حرف شما در دفاع از دختر یکی از وزرا که می افتم، بدجوری حال دلم بد می شود. آن دختری که با 200 میلیون تومان قاچاق، واژه ی «مظلوم» را برایش به کار بردید.

 آقای معاون

لطفا این دلنوشته را به چشم نقد نگاه نکنید! چرا که تکلیف انتقاد معلوم است. به چشم درد دل خوزستانی ها ببینید تا شاید ، تأکید می کنم شاید، اندکی معنا و مفهوم مظلوم و مظلومیت برایتان واضح شود.

 آقای معاون

نیازی نیست ازتان بپرسم حالتان چطور است ، چرا که مگر می شود معاون باشی و حالت بد باشد، اما حال من بد است؛ یعنی حال ما بد است. ما مردم خوزستان!

 آری خوزستان!

مردمی که هر چه دارید و ندارید ، از قدرت و ثروت، مدیون این مردم ساکت و نجیب و صبور هستیدکه هر چه بر سرشان می آید از همین نجابتشان است.

آن روز وقتی سخن ازدختر بیکار وزیر شد، از مظلومیت حرف زدید. خواستم برایتان کمی ازمظلومیت حرف بزنم و ازمظلومینی بگویم که یقیناً روزی باید پاسخگوی مظلومیتشان باشید.

از مردم خوزستان!کسانی که سال های سال است،چشم مسئولی به سمتشان نچرخیده است و جز وعده و وعید نشنیده اند. مردمی که روی گنج نشسته اند، اما از آن ثروت بی نهایت خوزستان سهمی ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۱۰
علی موجودی