به بهانه ی یک اتفاق تلخ!
شهیدِ زنده ی مسئول و شهید زنده ی مجروح!
به بهانه ی یک اتفاق تلخ! زمانی که یک مسئول خود را شهید زنده می داند!
سال ها
پیش ، تعدادی از «بچه» های دبستانی به حضرت امام نامه نوشتند که « خواستیم
شما را نصیحت کنیم، ولی اماما، ما شما را نمی توانیم نصیحت کنیم. زیرا شما
بزرگوارید و...» و حضرت امام در پاسخ با بکار بردن عبارت «فرزندان عزیزم! »
برای این «بچه»ها پاسخ دادند که: «کاش شما عزیزان مرا نصیحت می کردید که
محتاج آنم!»
این را گفتم تا
برسم به قصه ی دردناک جلسه ی شورای فرهنگی دیروز شهرستان دزفول. آنجا که آن
آقای مسئول با اشاره به نیمه تمام ماندن پروژه یادمان شهدای گمنام و
گلایه و مطالبه گری دلسوزان این یادمان،خود را «شهید زنده» خطاب کرده و می
گوید: «من شهید زنده هستم! فلانی هم شهید زنده است!» و سپس با تحقیرِ منتقدان دلسوز و «گستاخی» خواندن انتقاد به جنابشان، منتقدین را «بچه» خطاب می کند و می گوید: «این بچهها کجا بودند که ما مسئولین را که شهید زندهایم نقد میکنند؟ چه کسی با گستاخی آنها برخورد میکند؟ ـ (دز روز 31-4-97)»
من هنوز هم متحیرم و استفاده از چنین ادبیاتی از این بزرگوار، برایم قابل باور نیست!
فارغ از مسائل یادمان شهدا و نواقص فاحش آن مثل در راه پله قرار گرفتن مزار شهدا، دو سوال کُلی را مطرح می کنم:
سؤال اول من این است که آیا جانبازی و ایثارگری می تواند عاملی برای ممنوعیت نقد یک مسئول باشد؟
آقایان
عزیز! بی اعتقادترین دانشجویان من که سن و سالشان به جنگ نمی رسد هم در
مقابل واژه ی جانباز زانوی ادب می زنند. هیچ کس در مقابل ایثار آن روزهای
جوانان این مرز و بوم، بی اعتنا نیست و چونان دیوار کعبه، مردم، حرمتِ این
افراد را نگه می دارند. اگر مسئولینی که وظیفه شان رسیدگی به جانبازان و
خانواده های شهدا و ایثارگران است، کم نگذارند ( که البته می گذارند) مردم
کارشان را خوب بلدند.
اما آیا
صِرف جانباز بودن یک مسئول نباید به عملکردش ایراد گرفت؟ نباید نقدش کرد؟
نباید از او مطالبه گری کرد؟ یا به خاطر این مهم باید از او انتظار بیشتری
هم داشت؟و آیا این مغایر فرموده مقام معظم رهبری نیست که فرمودند : «
مسئولان و دست اندرکاران, هرگز نباید خود را منّزه و مبرای از نقد بدانند.
انسان باید ببوسد آن دهنی را که از روی دلسوزی انتقاد میکند»
در
مطالبه گری هایی که در خصوص یادمان دیده، شنیده و نگاشته ام، ندیده ام کسی
به جایگاه و منزلت جانبازی شما بزرگواران خدای نکرده تعدی کرده باشد، که
همیشه در این خصوص سر تعظیم فرو می آوریم؛
اما
آقایان عزیز! آیا تحقیر منتقدان و مطالبه گران عرصه ی دفاع مقدس با لفظ
هایی چون«بچه» و «گستاخ» مصداق توهین نیست؟ فرمودید شهید زنده اید! آیا
شهید زنده توهین می کند؟
آقایان
بزرگوار! اصطلاح «شهید زنده» را معمولاً دیگران در قبال عملکرد صحیح، خلوص
و تواضع یک جانباز به او نسبت می دهند، گمان نکنم تا بحال شنیده باشم که
عزیز جانبازی، خودش به خودش چنین لقبی داده باشد که جای تأمل است و یقیناً
این ستایش از خود، به مذاق مردم خوش نخواهد آمد.
آقایان!
یک نگاه به دور و برتان بیندازید و ببینید که در این دهه های اخیر بیشترین
افرادی که تلاش بدون وقفه در راستای گسترش فرهنگ دفاع مقدس و ترویج و نشر
خاطرات و سبک زندگی شهدا داشته اند چه کسانی بوده اند؟ آیا کسی غیراز همین
جوانان آتش به اختیاری هستند که شما با تحقیر «بچه» و «گستاخ»خطاب می کنید؟
آیا هر نسل ، بعد از نسل شما «کودک» محسوب می شود و نسل شما فقط «مرد» شد؟
آیا شهدا و حوزه ی دفاع مقدس، ارث پدری یک نسل است
و دیگران که کمی دیرتر رسیده اند، باید دهان خود را ببندند و سکوت کنند؟
یا اینکه شهدا به فرد فرد مردم تعلق دارند و هر کس در هر سن و سالی حق دارد
از مسئولین مربوطه با تذکر خطاها و ارائه ی پیشنهاد مطالبه گری کند؟ مگر
نه امام خامنه ای فرمودند :« انقلاب و انقلابی گری برای همه دورانهاست و
همه کسانی که براساس شاخصهای انقلابی گری عمل کنند، انقلابی هستند حتی
جوانانی که امام (ره) را هم ندیده باشند.»
چرا
همین به قول شما «بچه»ها وقتی مثل شهید علیرضا حاجیوند و شهید سیدمجتبی
ابوالقاسمی، در سوریه می روند روبروی گلوله، شما از مردانگی و رشادتشان پشت
تریبون ها سخن می گویید؟ لابد آنان هم وقتی زبان به نقد عملکرد شما باز می
کردند «بچه » بودند؟!
ملاک و معیار «بچه» بودن، مبانی و ارزش ها هستند، یا شخص خودتان؟
و اما سوال دوم :
از
«شهید زنده» بودن حرف زدید و اینکه کسی حق نقد «شهید زنده» را ندارد و این
گستاخی است! «نقد» را در قبالِ خود، گستاخی می دانید، اما آیا در قبال
شهدای زنده ی دیگر هم چنین حساسیتی دارید؟! شیمیایی ها ، قطع نخاعی ها ،
اعصاب و روان ها؟ پدر و مادرهای شهدا که از هر شهید و شاهدی زنده تر هستند.
شما هم مثل «بچه» های اهل رسانه، پای درد این شهیدان زنده بنشینید و ببینید دود از دل سوخته شان بلند می شود؟ «بچه»های رسانه ها، وظیفه اطلاع رسانی شان را خوب انجام می دهند، اما شما وظیفه ی پیگیرتان را خوب انجام داده اید؟ اینکه ببینید چرا اینهمه از عدم رسیدگی به حقوق قانونی و بخشنامه ای خود می نالند؟
اصلاً وقتی همین « شهید زنده» ها ، «شهیدِ شهید » می شوند، حق و شأن و منزلتشان رعایت می شود؟
آن روزی که شهید زنده «منصور مشعلی» بود، برایش چه کردند؟ و وقتی که «شهیدِ شهید» شد، آنگاه که آقایان مسئول روی تابوتش یک پرچم ایران ساده هم نینداختند و در تابوت شهرداری تشییع کردند، دنبال مقصران این گستاخی بودید؟
آن روزی که شهید زنده «غلامحسین خورشید» بود، حتی یک تخت به او که قطع نخاع شده بود ندادند و وقتی که «شهیدِ شهید» شد و با 119 ماه اسارت و هزاران زخم بر روح و بدن، حتی نگذاشتند در قطعه شهدا دفن شود، در حالی که والدین برخی مسئولین در قطعه شهدا دفن می شوند، دنبال پاسخگویی به این موضوعات بودید؟
و ده ها مورد دیگر از این دست که ما نوشتیم و شما نخواندید! یا خواندید و برایتان مهم نبود!
ظاهرا شهدای زنده هم دسته بندی دارند! «شهدای زنده ی مسئول» و «شهدای زنده ی مجروح» که یکی حرمت دارد و دیگری بی خیال!
آقایان مسئول! بجای تهدید منتقدان و دلسوزان و مطالبه گران، عملکردتان را اصلاح کنید و بجای شمشیرکشیدن و توهین و تهدید مطالبه گران، از نظراتشان برای پیشرفت بهره بگیرید که این همان خواست رهبری انقلاب است. بین همین «بچه»ها، دکتر و مهندس و هنرمند خوش فکر زیاد پیدا می شود اگر این «بچه» ها را «بچه» نپندارید.