یادی از مرحوم حاج ملاعبدالرضا دزفولیان مداح روشندل دزفولی
صدای ماندگار دزفول
یادی از مرحوم « حاج ملا عبدالرضا دزفولیان» مداح روشن دل و نام آشنای دزفول
شاید نسل جوان دزفول، کمتر او را بشناسند اما دزفولی های یکی دو دهه قبل ، بیشتر از چهره اش، صدایش را به خاطر دارند. قبل از اینکه این مدل های جدید مداحی بین جوان تر ها محبوبیت پیدا کند، شب های مُحرّم، کمتر مسجد و تکیه ای بود که طنین شورانگیز و البته سوزناک نوحه ها و ماررَضویی های دزفولی اش [1]را طنین انداز نکند.
«حاج عبدالرضا دزفولیان» معروف به «حاج ملا عبدالرضا» دبیر روشندل، متعهد و دلسوز و مداح نام آشنای دهه شصت دزفول را می گویم. مردی که با گذشت قریب به سی سال از آسمانی شدنش، با اینکه نام و نشان زیادی از او در کتاب ها و فضای مجازی نیست، اما هنوز که هنوز است، نام و جایگاهش را در دل مردم دزفول حفظ کرده است و این نیست مگر ثمره ی اخلاصی که او در اعمالش داشت.
از حاج ملا عبدالرضا گفتن کار سختی است. مردی که از داشتن چشم محروم بود ، اما خداوند به او بصیرتی عطا کرده بود، مثال زدنی و توفیقی که تمامی عمرش را در راه اشاعه ی فرهنگ عاشورایی و مدح و منقبت و مراثی اهل بیت(ع) سپری کرد. کسی که شدت ارادتش به حضرت فاطمه ی زهرا(س) به گونه ای بود که با شنیدن نام بی بی دوعالم، دلش می شکست و اشک هایش جاری می شد.
معلمی مداح و مداحی معلم، با ویژگی های منحصر به فرد و کم نظیر.
حافظه ای شگفت انگیز، که اشعار نوحه هایش را با مروری کوتاه حفظ میکرد؛ به گونه ای که گاهی با یک بار شنیدن شعر نوحه، تمامی بند های آن را از بر می شد.
جهادگری که بارها و بارها به همراه رزمندگان در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور پیدا می کرد و با صدای گیرایش شوری مضاعف دروجود رزمندگان می ریخت.
حاج ملاعبدالرضا در جمع رزمندگان
و البته شاید خیلی ها که با او حشر و نشر داشته اند، او را به شوخی ها و بذله گویی هایش بشناسند. مردی خوش مشرب که کمتر رفیقی از زیر تیغ شوخی ها و شیطنت هایش به سلامت عبور کرده بود، حتی حاج صادق آهنگران[2].
مداحی که در دیدار خانواده های شهدای دزفول با حضرت امام سنگ تمام گذاشت و پدر و مادرانی که عکس شهدایشان را در آغوش داشتند با نوای آتشین او زار می زدند و خاطره ی دعای توسل خواندنش را همان شب در هتل استقلال تهران بسیاری از خانواده های شهدا هنوز به یاد دارند. آن شب را که در فراق شهدای موشکی شهر ناله کنان می گفت: « باز دوباره شهرمان گریه داره...از در و دیوارمان غم میباره... پدری پنجه به خاک و در به در... هی صدا میزنه وای پسر وای پسر...»
مردی که حزن صدایش را مردم دزفول در تشییع شهدایشان خوب به خاطر دارند و گریه های بی امانش را هنگام تشییع پیکر شهدا و آنانکه در تشییع شهید سیدجمشید صفویان حضور داشته اند، شهادت خواهند داد به حال و روز ملاعبدالرضا که از شدت فراق شهید فریاد می زد:«اگر خداوند خودکشی را حرام نکرده بود، در فراق سید خودم را می کشتم!»
و سوز صدایش را در مجلس ترحیم شهید سید هبت الله قاضی دزفولی، نوه ی امام جمعه فقید دزفول. او چنان مجلس را با ماررضویی هایش به آتش می کشد که صدای آیت الله قاضی بلند می شود « آقا جان نخوانید. ما از این شهادت ، سرافراز و خوشحال هستیم. ما این شهید را به رسم هدیه و هبه به خداوند تقدیم کرده ایم. شهید ما هبت الله بوده است. هدیه خدا بوده و ما او را به خدا هدیه کرده ایم و بر این شهادت، شاکر و صابر هستیم »
حاج ملاعبدالرضا در کنار مرحوم آیت الله قاضی، امام جمعه فقید دزفول
بعد از رحلت امام نیز جماران آن صدای بی تاب و ملتهب را خوب به یاد دارد که فریاد می زد: «از شهر مصیبت زدگانیم... ما مردم دزفول به فغانیم!» و جمعیتی که چون موج خود را به ساحل جماران می کوبیدند و سوزآهشان تا عرش بالا می رفت.
«حاج ملاعبدالرضا دزفولیان» هنوز که هنوز است در دل های مردم زنده است و این از اعجاز اخلاص است. از اعجاز حب اهل بیت(ع). با گذشت سه دهه از عروج او هنوز شب های محرم، بچه های مسجد آقا حبیب دزفول، نوای آتشین ملا را در فضای مسجد طنین انداز می کنند و با آن سینه می زنند و آنقدر صحنه ی عجیبی شکل می گیرد که در و دیوار زار می زنند. ملا تیتر نوحه را می خواند و هیاتی ها جواب می دهند و شنیدن کی بود مانند دیدن. سنگ هم باشی آنجا تَرَک بر می داری.
زنده بودن حاج ملاعبدالرضا برای دزفولی ها تا بدانجاست که اگر رادیودزفول در شب های محرم و رمضان از ملاعبدالرضا نوایی پخش نکند، گله و شکایتشان بالا می گیرد و انصافاً بچه های رادیو دزفول هم طی این سال ها معرفت به خرج داده اند در مقابل این مداح آسمانی. اصلاً مردم دزفول ، سحرِ ضربت خوردن امام علی(ع) را با صدای حاج ملاعبدالرضا می شناسند که از رادیو دزفول پخش می شود و از مناره های مساجد تکثیر که «ایها الناس علی را کشتند ....»
حاج ملاعبدالرضا 27 سال است که کنجی از قطعه صالحین شهیدآباد دزفول خوابیده است و روی مزارش نوشته اند: « این خفته به خاک عاشق کرب و بلاست... یار شهدا و ذاکر آل عباست
یک عمر حسین حسین و یا زهرا گفت ... این شادروان حاج ملاعبدالرضا است»
حاج ملا عبدالرضا پس از گذشت 27 سال از وفاتش، هنوز صدای ماندگار دزفول است. صدایی زنده و زاینده و تو اینجاست که یقین پیدا می کنی که : «مَن ماتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّد ماتَ شَهیدا»
مرحوم حاج ملاعبدالرضا دزفولیان متولد 1325 در فروردین ماه 1371 دار فانی را وداع گفت. مزار این زنده یاد در قطعه صالحین شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است.
[1] - سبک سنتی و اصیل دزفولی در مویه و مرثیه با گویش محلی و بسیار سوزناک و آتشین که شنیدن آن حتی کسانی را که با گویش دزفولی آشنا نیستند به گریه وا می دارد.
[2] - حاج صادق آهنگران در خاطراتش چنین می گوید:
« با جمعی از دوستان مداح رفته بودیم کنار رودخانه که ملاعبدالرضا بی مقدمه رو کرد سمت من و با قیافه ای حق به جانب گفت: « صادق! یه چیزی درباره ت شنیدم» گفتم: «چی شنیدی؟!» گفت: « چیز خوبی نیست! بگم؟» با تعجب گفتم: «بگو!» گفت:« شنیدم که خاطرخواه دختر آقای حسینی شدی؟! همون که برنامه ی اخلاق در خانواده رو توی تلویزیون اجرا می کنه!» یک لحظه به هم ریختم و گفتم:« این چه حرفیه ملا؟! کی اینو گفته؟ این حرف رو الان دارم از تو می شنوم! »
همه جمع سراپا گوش شده بودند و من هم با حیرت به دهن ملاعبدالرضا چشم دوخته بودم. ادامه داد:« چطور خبر نداری؟ همه داستانشو می دونن. اینکه تو عاشقِ «گُلشَن» دختر آقای حسینی شدی، اما چیزی به خانمت نگفتی. وقتی خانمت بو برده و دعوا بالا گرفته، همه بزرگترهای خونواده تون جمع شدن و تصمیم گرفتن که برن خدمت امام و کسب تکلیف کنن. امام هم قاطعانه گفته که آقای آهنگران باید گلشن رو به عنوان همسر دوم بگیره. تو هم حسابی ذوق کردی و تو راه برگشت خوندی: « به سوی گلشن حسینی می روم... به فرمان امام خمینی می روم...» نوحه را دقیقاً مثل خودم اجرا کرد و همزمان صدای خندهی جمع بالا گرفت و من در عجب بودم از استعداد ملا عبدالرضا که چطور این داستان را فی البداهه سر هم کرده بود»