به بهانه حرمت شکنی تصاویر شهدا توسط ستاد های انتخاباتی برخی نامزدهای شورا
بالانویس:
مختصر و مفید برای برخی از کاندیداهای شورای شهر که به عکس شهدا هم رحم نکرده اند.
من باور نمی کنم تو خادم باشی!
احساس تکلیف کرده ای لابد! مثل خیلی های دیگر! آمده ای خدمت کنی به مردم؟ می خواهی مرجع قانون باشی و شعار قانون مداری نوشته ای روی پوستر هایت؟ از تعهد حرف می زنی ! از اخلاق! از فرهنگ! از ولایت مداری! از تخصص! از تجربه! واز آبادانی شهر می گویی.
چه شعارهای قشنگی این روزها از تو در شهر پیچیده است! اما من همه ی این ها را فقط شعار می دانم. چرا که عالم بی عمل جز زنبور بی عسل نیست.
لابد داعیه دار پیمودن راه شهدا هم هستی! تویی که شاید توی تمام عمرت وصیت نامه ی یک شهید را هم باز نکرده ای تا بدانی از تو چه خواسته اند. تویی که همه چیز گوش کرده ای الا درد دل مادران شهدا را.
من که هیچ کدام از آن شعارهای چسبیده به در و دیوارت را باور نکرده ام. اما خداییش به تندیس ها و درخت ها و تابلوهای متعدد کوچه و گذر و خیابان، رحم نمی کنی ، به تمثال شهدا رحم کن. راهشان را نمی روی، پایت را روی عکسشان مگذار.
جالب است! امروز تو که ادعای خدمت به خلق را داری ، آمده ای ، عکست را و شعارهایت را چسبانده ای روی عکس کسی که خدمت به خلق را نه به شعار بلکه به عمل و با دادن خونش اثبات کرد. من چگونه با این همه قانون شکنی، قانون مداریت را باور کنم! تویی که چهار نفر نیروی ستادت را نمی توانی مدیریت کنی که حرمت شهدا را نگه دارند، ادعای مدیریت شهر را داری؟من باور نمی کنم تو خادم باشی، کسی که عکس شهدا را از بین می برد و عکس شهداعمل می کند، خادم نیست. من باور نمی کنم تو خادم باشی!