بالانویس1:
برایم گفتند که «یسنا»، بابایش را «امیربابا» صدا می کرده است، پس بهانه ی امیربابا نوشتن هایم تکیه کلام یسنای عزیز است.
بالانویس2:
شاید سخت ترین پستی بود که در این چند سال نوشتم. چهار روز طول کشید تا کامل شد. حرف زدن با یک دختر سه ساله. خیلی سخت بود. خیلی جاها باز نتوانستم کودکانه بگویم. به فدای سوز دلت و صبوریت یا زینب(س) که چگونه رقیه را با کلام آسمانیت آرام می کردی!!!
بالانویس 3:
«یسنا» برایمان حکم «آرمیتا»ی شهید رضایی، را دارد. «یسنا» یادگار اولین شهید مدافع حرم شهرستان دزفول است و کودکی است که نامش به صورت شاخص در اذهان مردم دزفول خواهد ماند. تقاضایی از مسئولین سپاه ولیعصر(ع) خوزستان دارم که در اولین فرصت خانواده ی این شهید شاخص و «یسنا»ی نازنین را به دیدار مقام معظم رهبری ببرند، شاید دل پرتلاطم «یسنا» مانند قلب کوچک «آرمیتا» به یک نوازش رهبر معظم انقلاب به آرامشی ماندگار برسد.
یسنا ! عروسکِ کوچکِ امیر بابا
دلنوشته ای تقدیم به قلب کوچک «یسنا»،تنها یادگار اولین شهید مدافع حرم دزفول،«شهید امیرعلی هیودی»
سلام بر «یسنا»!
سلام بر نازنین دختری که این روزها همه اش دلتنگ است و چشم به در دارد تا بابایش از سفر بیاید. سلام بر دختری که این روزها مدام بهانه ی بابایش را می گیرد، بابایی که این روزها از آسمان دارد دخترش را تماشا می کند. سلام بر «یسنا» دختری که امروز مثل «آرمیتا»ی شهید رضایی، نامش را تمامی دزفول می شناسند و به حرمت نام بابایش تمام قد ایستاده اند و خواهند ایستاد.